برخی از اقتصاددانان از قبیل کمبود منابع طبیعی، تشکیل نشدن سرمایه و نبودن پس انداز به حدکافی و نظاهر آن را از علل عقب ماندگی کشورها برمی شمارند بدون شک وفور منابع طبیعی و در دسترس بودن منابع سرمایه درتوسعه اقتصادی مؤثر می باشد. اما نکته قابل توجه این است که کشورهای آفریقایی، آمریکای جنوبی، آمریکای لاتین وآسیا از نظر منابع طبیعی و ذخایر معدنی ثروتمندند. مثلاً ذخایر عظیم نفت وگاز در خاورمیانه یا منابع عظیم مس، روی و سرب درآمریکای لاتین و آمریکای جنوبی و ذخایر قابل توجه نقره، طلا، و نیروی هیدرولیک در آفریقا را می توان نام برد. حدود یک سوم منابع آهن و مس جهان، یک دهم منابع نفت جهان، روی، سرب قلع، یک ششم منابع نیکل و منگنز و دو پنجم منابع بوکسیت جهان درآمریکای جنوبی است و یا ذخایر عظیم نفت و گاز در خاورمیانه وآهن در هندوستان و نیروی بالقوه هیدرولیک در آفریقا (که ۴۰ تا ۵۰ درصد نیروی بالقوه و آب جهان را در بر می گیرد) قرار دارد. البته برخی از این کشورها در آب و هوای گرم استوایی، سرد قطبی، دور از دسترس به دریا یا بر عکس جزیره هایی دور افتاده بوده و یا دارای صحرای خشک ولم یزرع و مناطق کوهستانی صعب العبور هستندکه در پیشرفت اقتصادی آنان تآثیر منفی داشته است. برخی از دانشمندان رشد بی رویه جمعیت، محدودیت نیروی انسانی ماهر وکمبود امکانات مالی وسرمایه را ازعلل عقب ماندگی کشورهای در حال توسعه بر شمرده اند.البته آنچه مهم است به آن توجه کرد تقسیم جهان معاصر به کشورهای صنعتی و توسعه نیافته حاصل هوس طبیعت، توزیع نابرابر منابع طبیعی و تراکم جمعیت بالا نبوده و از سوی دیکر پاره ای از عوامل محدود کننده فوق مانند کمبود سرمایه، کمبود نیروی انسانی متخصص و ماهر بیشتر آثار و علایم توسعه نیافتگی اند.
امروزه ثابت شده است که پیشرفت علم و تکنولوژی اگر نگوییم بیشتر اما به همان اندازه منابع طبیعی در توسعه اهمیت دارند زیرا تکنولوژی پیشرفت می تواند خود به تنهایی ایجاد مزیت نسبی برای کشورها کند به طور مثال ژاپن، کره، سنکاپور که فاقد منابع طبیعی کافی می باشند توانسته اند از نظر صنعتی به دستاوردهای مهمی نایل شوند. در حالی که کشورهای مثل آرژانتن و ایران با وجود منابع غنی و سرشار از منابع طبیعی کشورهایی در حال توسعه اند.از این رو تقسیم جهان معاصر به کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و عقب مانده یا هر عنوان دیگری که به کار بریم حاصل هوس طبیعت نبوده است.
یکی از عللی که اندیشمندان در تبیین توسعه نیافتگی بر می شمارند نداشتن مدیریت و سازندگی صحیح جهت استفاده بهینه از منابع تولید است.مدیریت کاردان و آگاه با برنامه ریزی، سازماندهی و اتخاذ بر اجرای سیاستهای اقتصادی مناسب عامل مهم و مؤثری در توسعه اقتصادی بوده است.یکی از مشخصات ویژه ی کشور های کمتر توسعه یافته که آن ها از کشورهای صنعتی متمایز می سازد. کم کاری، کاهلی و عدم احساس مسؤلیت در بین اکثریت مردم است. در تمام کشورهای پیشرفته ی صنعتی همیشه بر این نکته تأکید می شود که بهره وری منشاً اصلی توسعه و رفاه عمومی است. تجربیات کشورهای اروپایی و ژاپن ودرحال حاضرکشورهای تازه صنعتی شده شرق آسیا نشان
می دهد، که رشد و توسعه ی اقتصادی آن ها دردرجه ی اول در اثر بالا بودن بهره وری کار حاصل شده است، که در سایه ی مدیریت مجرب، احساس مسئولیت و تلاش فوق العاده مردم عملی است.