تردیدی نیست که در پیدایش تورم سیستم غلط بانکی نیز با کسری بودجه در بروز شدت تورم دخالت دارند. تورم علاوه بر ایجاد عدم تعادل در الگوی توزیع درآمد موجب افزایش بیعدالتی و تشدید نابرابریهای اجتماعی شده و قدرت خرید طبقات کم درآمد را به سود طبقه پردرآمد کاهش میدهد. و این امر ثبات سیاسی جامعه را در مرحله خطر قرار میدهد و تنشهایی ایجاد میکند.
این پیامدها موجب شده دولتها نسبت به این مسلئه حساس بوده و مقابله با تورم و تثبیت قیمتها را به عنوان یکی از اهداف اساسی برنامه کلان قرار دهند. حال که مردم از تورم شکایت میکنند، بهتر است تفاوت میان تورم پیشبینی شده و پیشبینینشده را بررسی کنیم. تورم پیشبینی نشده را نرخ تورم میدانیم که برای اقتصاد افراد غافلگیرکننده است. به عنوان مثال اگر نرخ تورم برای سالی ۱۰ درصد تعیین شود در حالی که مردم انتظار تورم ۵ درصد را دارند. تورم پیشبینی نشده وجود خواهد داشت.
تورم پیشبینیشده نرخ تورمی است که اغلب افراد فکر میکنند پیش خواهد آمد، بسیاری از مشکلات ناشی از تورم پیشبینینشده است زیرا اگر تورم پیشبینیشده باشد مردم میتوانند در برابر اثرات زیانبار آن از خود دفاع کنند. تورم به افرادی که دارای درآمد ثابت هستند و نمیتوانند دستمزد و یا حقوق اسمی خود را متناسب با افزایش قیمتها افزایش دهند فاجعه است. کارمندان، بازنشتگان و کارگردان با دستمزد ثابت یا نسبتاً ثابت از جمله این افرادند.
همچنین تورم به بستانکاران و پساندازکنندگان آسیب میرساند. از طرف دیگر تورم سود صاحبان سرمایههای تولیدی و غیرتولیدی را به لحاظ افزایش قیمت کالا و خدمات آنها افزایش میدهد. همچنین تورم با کاهش قدرت مبلغ وامها به بدهکاران سود میرساند. تورم توزیع درآمد را به نفع دارندگان ثروت و به زیان نیروی کار تغییر داده و مصرف را نیز غیرمنطقی میکند، به بیان دیگر مصرفکنندگان را تشویق به خرید کالاهایی میکند که احتیاج فوری به آنها ندارد و به این ترتیب تب مصرف را شدت میبخشد.
تورم پساندازها و در نتیجه سرمایهگذاریها را از مجرای تولیدی و مفید به طرف غیرتولیدی نظیر ملک، طلا، جواهرات، عتیقه و حتی کالاهای مصرفی بادوام سوق میدهد.