جهان امروز ما با بحرانی دست به گریبان است که در طول تاریخ بیسابقه بوده است. بیسابقگی این بحران ناشی از گستردگی ابعاد مکانی و زمانی آن است. بعد مکانی گسترهی جهانی یا بهتر بگویم سرتاسر سیارهی زمین را در بر میگیرد. به این معنی که مشکلها یکسانی همزمان در نقاط مختلف جهان بروز کردهاند و جهان نیز به شکل نظامی در هم تپیده درآمده است که هر رویداد یا آسیبی که در یک بخش آن پدید آید به آسانی به دیگر بخشها نیز منتقل میشود و همه را به خطر می اندازد.
بعد زمانی بحرانی فراتر از سر نوشت امروزیان را دربر میگیرد و آیندهگان را نیز به تهدید میکشد. به بیان دیگر اگر مشگلات بحرانی امروز چارهاندیشی و بر طرف نشوند گریبانگیر نسلهای آینده خواهد شد و در واقع تاوان اشتباه پدران را فرزندان پسر خواهند داد. این بحران آمیختهای از شکلهای درهم پیچیدهای است که بستگی تنگاتنگ آنها حل هر یک را در گرو حل دیگری قرار داده است.
این مشکلها عبارتند از: ۱ ـ فقر روزافزون و گسترده در دنیایی که بیش از پیش مرفه شده است. ۲ ـ بیکاری فزاینده ۳ ـ کاهش تولید سرانهی خوراک در جهان که خود معلول رشد جمعیت است ۴ ـ رشد جمعیت که پیشبینی کردهاند اگر به روند کنونی ادامه یابد در نیمههای قرن بیست و یکم شمار آن در جهان به ۹ میلیارد خواهد رسید ۵ ـ کاهش منابع طبیعی تجدیدناپذیر ۶ ـ آلودگی فزایندههای محیط زیست و آثار مخاطره آمیز آن.
انسان موجودیست تغییر پذیر با توانایهای بالقواه، نامحدود که این توانائیها میتواند. تحت نظام و برنامهریزیهای آموزشی و پرورشی صحیح به تدریج به فعل درآید. و جوامع انسانی و ارگانهای مربوط به آن را از مواهبی بسی کران برخوردار نماید.
در حقیقت شروع و ایجاد هرگونه تحولی در نظامهای گوناگون جامعه و بلکه در نظام منطقهای و جهان به آموزش و تربیت نیروی انسانی وابسته است.
یکی از علل اصلی نارسایی اقتصادی، اجتماعی وسیاسی، فرهنگی را در کشورهای جهان سوم باید در نظام تعلیم و تربیت این ملتها جستجو کرد.