خانم خانهدار، آقای کارمند، حتی کاسب محله نیز از افزایش قیمتها یا تورم شکایت دارند و آن را پدیدهای بسیار بد میشناسند. وقتی که به صحبت دولت و سیاستمداران گوش میدهیم همه در ریشهکن نمودن تورم بحث میکنند، و وعده کمتر شدن یا حذف تورم را میدهند. با در نظر گرفتن اظهار نظرگروههای مختلف افراد جامعه و همچنین دولت و سیاستمداران شاید جای تردید نباشد که تورم یک اتفاق یا پدیده بد است.
اگر مردم براساس تجربیات گذشته خود و یا بر مبنای قرائن دیگری پیشبینی کنند که در آینده نزدیک قیمتها همچنان رو به افزایش خواهد بود طبعاً میزان مخارج و خریدهای خود را ـ حتی اگر میزان درآمدشان ثابت باشد ـ افزایش خواهد داد. (از طریق استقراض) از طرف دیگر، تولیدکنندگان و فروشندگان هم تا حد ممکن از فروش و عرضه کالاهای خود به امید افزایش قیمت آنها در آینده خودداری خواهند کرد. بدیهی است که این جابجایی عرضه و تقاضا در زمان دارای اثر مستقیم و فوری بر قیمت است.
بروز پدیدههای دیگر از قبیل جنگ و انقلاب و یا حتی به حکومت رسیدن یک جناح خاص سیاسی میتواند انتظارات تورمی خاص خودش را شکل دهد، و چه کسانی از تورم زیان میبرند، و چه کسانی سود؟ این تصور عامیانه که همه از تورم زیان میبرند کاملا خطاست. در واقع تورم برای بعضی از مردم به منزله مالیات و برای برخی دیگر نوعی سوبسید است.
بر همین اساس، مسئله تورم یک معضل بزرگی است که به دنبال خود آثار نامطلوب اقتصادی و اجتماعی به بار میآورد. تورم، قیمتها و ساختمان، درآمدها را تغییر میدهد و در هدایت تولیدات و سرمایهگذاری انحراف ایجاد میکند و تردیدی نیست که در پیدایش تورم سیستم بانکی با اعتباراتی که میدهد و دولت نیز با کسری بودجهای که در برنامههای خود میپذیرد در بروز شدت تورم دخالت کامل دارند.
تورم شدید و بسیار شدید علاوه بر ایجاد عدم تعادل در الگوی توزیع درآمد موجب افزایش بیعدالتی و تشدید نابرابریهای اجتماعی میشود و چون قدرت خرید طبقات کم درآمد جامعه را به سود طبقه پردرآمد و ثروتمند به طور مستمر کاهش میدهد و ضمناً از آنجا که افراد طبقه متوسط جامعه را به فقر و فلاکت میاندازد و آنها را «مزد بگیر» میکند، برای ثبات سیاسی، اجتماعی جامعه خطرناک بوده و میتواند تنشها و ناآرامیهای سیاسی، اجتماعی ایجاد نماید.